ترجمه ی ساده ی کامل قرآن کریم

مترجم آقای ناصر مکارم شیرازی

ترجمه ی ساده ی کامل قرآن کریم

مترجم آقای ناصر مکارم شیرازی

سورة الانبیاء

 

سورة الانبیاء

 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالی که در غفلتند و روی گردانند! (1)

هیچ یادآوری تازه‏ای از طرف پروردگارشان برای آنها نمی‏آید، مگر آنکه با بازی (و شوخی) به آن گوش می‏دهند! (2)

این در حالی است که دلهایشان در لهو و بی‏خبری فرو رفته است! و ستمگران پنهانی نجوا کردند (و گفتند): «آیا جز این است که او بشری همانند شماست؟! آیا به سراغ سحر می‏روید، با اینکه (چشم دارید و) می‏بینید؟! (3)

(پیامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمین، می‏داند; و او شنوا و داناست!» (4)

آنها گفتند: «(آنچه محمد (ص) آورده وحی نیست;) بلکه خوابهایی آشفته است! اصلا آن را بدروغ به خدا بسته; نه، بلکه او یک شاعر است! (اگر راست می‏گوید) باید معجزه‏ای برای ما بیاورد; همان گونه که پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند!» (5)

تمام آبادیهایی که پیش از اینها هلاک کردیم (تقاضای معجزات گوناگون کردند،و خواسته آنان عملی شد، ولی) هرگز ایمان نیاوردند; آیا اینها ایمان می‏آورند؟! (6)

ما پیش از تو، جز مردانی که به آنان وحی می‏کردیم، نفرستادیم! (همه انسان‏بودند، و از جنس بشر!) اگر نمی‏دانید، از آگاهان بپرسید. (7)

آنان را پیکرهایی که غذا نخورند قرار ندادیم! عمر جاویدان هم نداشتند! (8)

سپس وعده‏ای را که به آنان داده بودیم، وفا کردیم! آنها و هر کس را که می‏خواستیم (از چنگ دشمنانشان) نجات دادیم; و مسرفان را هلاک نمودیم! (9)

ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیله تذکر (و بیداری) شما در آن است! آیا نمی‏فهمید؟! (10)

چه بسیار آبادیهای ستمگری را در هم شکستیم; و بعد از آنها، قوم دیگری روی کار آوردیم! (11)

هنگامی که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند! (12)

(گفتیم:) فرار نکنید; و به زندگی پر ناز و نعمت، و به مسکنهای پر زرق و برقتان بازگردید! شاید (سائلان بیایند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم بازگردانید)! (13)

گفتند: «ای وای بر ما! به یقین ما ستمگر بودیم!» (14)

و همچنان این سخن را تکرار می‏کردند، تا آنها را درو کرده و خاموش ساختیم! (15)

ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روی بازی نیافریدیم! (16)

(بفرض محال) اگر می‏خواستیم سرگرمی انتخاب کنیم، چیزی متناسب خود انتخاب‏می‏کردیم! (17)

بلکه ما حق را بر سر باطل می‏کوبیم تا آن را هلاک سازد; و این گونه، باطل محو و نابود می‏شود! اما وای بر شما از توصیفی که (درباره خدا و هدف آفرینش)می‏کنید! (18)

از آن اوست آنان که در آسمانها و زمینند! و آنها که نزد اویند ( فرشتگان) هیچ گاه از عبادتش استکبار نمی‏ورزند، و هرگز خسته نمی‏شوند. (19)

(تمام) شب و روز را تسبیح می‏گویند; و سست نمی‏گردند. (20)

آیا آنها خدایانی از زمین برگزیدند که (خلق می‏کنند و) منتشر می‏سازند؟! (21)

اگر در آسمان و زمین، جز «الله‏» خدایان دیگری بود، فاسد می‏شدند (و نظام جهان به هم می‏خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها می‏کنند! (22)

هیچ کس نمی‏تواند بر کار او خرده بگیرد; ولی در کارهای آنها، جای سؤال و ایراد است! (23)

آیا آنها معبودانی جز خدا برگزیدند؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید! این سخن کسانی است که با من هستند، و سخن کسانی ( پیامبرانی) است که پیش از من بودند!» اما بیشتر آنها حق را نمی‏دانند; و به همین دلیل (از آن) روی گردانند. (24)

ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که: «معبودی جز من نیست; پس تنها مرا پرستش کنید.» (25)

آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندی برای خود انتخاب کرده است‏»! او منزه است (از این عیب و نقص); آنها ( فرشتگان) بندگان شایسته اویند. (26)

هرگز در سخن بر او پیشی نمی‏گیرند; و (پیوسته) به فرمان او عمل می‏کنند. (27)

او اعمال امروز و آینده و اعمال گذشته آنها را می‏داند; و آنها جز برای کسی که خدا راضی (به شفاعت برای او) است شفاعت نمی‏کنند; و از ترس او بیمناکند. (28)

و هر کس از آنها بگوید: «من جز خدا، معبودی دیگرم‏»، کیفر او را جهنم می‏دهیم! و ستمگران را این گونه کیفر خواهیم داد. (29)

آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم; و هر چیز زنده‏ای را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمی‏آورند؟! (30)

و در زمین، کوه‏های ثابت و پابرجایی قرار دادیم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، دره‏ها و راه‏هایی قرار دادیم تا هدایت شوند! (31)

و آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم; ولی آنها از آیات آن روی‏گردانند. (32)

او کسی است که شب و روز خورشید و ماه را آفرید; هر یک در مداری در حرکتند! (33)

پیش از تو (نیز) برای هیچ انسانی جاودانگی قرار ندادیم; (وانگهی آنها که انتظار مرگ تو را می‏کشند،) آیا اگر تو بمیری، آنان جاوید خواهند بود؟! (34)

هر انسانی طعم مرگ را می‏چشد! و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می‏کنیم; و سرانجام بسوی ما بازگردانده می‏شوید! (35)

هنگامی که کافران تو را می‏بینند، کاری جز استهزا کردن تو ندارند; (و می‏گویند:) آیا این همان کسی است که سخن از خدایان شما می‏گوید؟! در حالی که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار می‏کنند. (36)

(آری،) انسان از عجله آفریده شده; ولی عجله نکنید; بزودی آیاتم را به شما نشان خواهم داد! (37)

آنها می‏گویند: «اگر راست میگویید، این وعده (قیامت) کی فرا می‏رسد؟!» (38)

ولی اگر کافران می‏دانستند زمانی که (فرا می‏رسد) نمی‏توانند شعله‏های آتش را از صورت و از پشتهای خود دور کنند، و هیچ کس آنان را یاری نمی‏کند (این قدر درباره قیامت شتاب نمی‏کردند)! (39)

(آری، این مجازات الهی) بطور ناگهانی به سراغشان می‏آید و مبهوتشان می‏کند; آنچنان که توانایی دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمی‏شود! (40)

(اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند; اما سرانجام، آنچه را استهزا می‏کردند دامان مسخره‏کنندگان را گرفت (و مجازات الهی آنها را در هم کوبید)! (41)

بگو: «چه کسی شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه می‏دارد؟!» ولی آنان از یاد پروردگارشان روی‏گردانند! (42)

آیا آنها خدایانی دارند که می‏توانند در برابر ما از آنان دفاع کنند؟! (این خدایان ساختگی، حتی) نمی‏توانند خودشان را یاری دهند (تا چه رسد به دیگران); و نه از ناحیه ما با نیرویی یاری می‏شوند! (43)

ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهره‏مند ساختیم، تا آنجا که عمر طولانی پیدا کردند (و مایه غرور و طغیانشان شد); آیا نمی‏بینند که ما پیوسته به سراغ زمین آمده، و از آن (و اهلش) می‏کاهیم؟! آیا آنها غالبند (یا ما)؟! (44)

بگو: «من تنها بوسیله وحی شما را انذار می‏کنم!» ولی آنها که گوشهایشان کر است، هنگامی که انذار می‏شوند، سخنان را نمی‏شنوند! (45)

اگر کمترین عذاب پروردگارت به آنان برسد، فریادشان بلند می‏شود که: «ای وای بر ما! ما همگی ستمگر بودیم!» (46)

ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می‏کنیم; پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی‏شود; و اگر بمقدار سنگینی یک دانه خردل (کار نیک و بدی) باشد، ما آن را حاضر می‏کنیم; و کافی است که ما حساب‏کننده باشیم! (47)

ما به موسی و هارون، «فرقان‏» ( وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم. (48)

همانان که از پروردگارشان در نهان می‏ترسند، و از قیامت بیم دارند! (49)

و این (قرآن) ذکر مبارکی است که (بر شما) نازل کردیم; آیا شما آن را انکار می‏کنید؟! (50)

ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم; و از (شایستگی) او آگاه بودیم... (51)

آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «این مجسمه‏های بی‏روح چیست که شما همواره آنها را پرستش می‏کنید؟!» (52)

گفتند: «ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت می‏کنند.» (53)

گفت: «مسلما هم شما و هم پدرانتان، در گمراهی آشکاری بوده‏اید!» (54)

گفتند: «آیا مطلب حقی برای ما آورده‏ای، یا شوخی می‏کنی؟!» (55)

گفت: «(کاملا حق آورده‏ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد کرده; و من بر این امر، از گواهانم! (56)

و به خدا سوگند، در غیاب شما، نقشه‏ای برای نابودی بتهایتان می‏کشم!» (57)

سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها -جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد; شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)! (58)

(هنگامی که منظره بتها را دیدند،) گفتند: «هر کس با خدایان ما چنین کرده، قطعا از ستمگران است (و باید کیفر سخت ببیند)!» (59)

(گروهی) گفتند: «شنیدیم نوجوانی از (مخالفت با) بتها سخن می‏گفت که او را ابراهیم می‏گویند.» (60)

(جمعیت) گفتند: «او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، تا گواهی دهند!» (61)

(هنگامی که ابراهیم را حاضر کردند،) گفتند: «تو این کار را با خدایان ما کرده‏ای، ای ابراهیم؟! س‏ذللّه (62)

گفت: «بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن می‏گویند!» (63)

آنها به وجدان خویش بازگشتند; و (به خود) گفتند: «حقا که شما ستمگرید!» (64)

سپس بر سرهایشان واژگونه شدند; (و حکم وجدان را بکلی فراموش کردند و گفتند:) تو می‏دانی که اینها سخن نمی‏گویند! (65)

(ابراهیم) گفت: «آیا جز خدا چیزی را می‏پرستید که نه کمترین سودی برای شما دارد، و نه زیانی به شما می‏رساند! (نه امیدی به سودشان دارید، و نه ترسی از زیانشان!) (66)

اف بر شما و بر آنچه جز خدا می‏پرستید! آیا اندیشه نمی‏کنید (و عقل ندارید)؟! (67)

گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است!» (68)

(سرانجام او را به آتش افکندند; ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!» (69)

آنها می‏خواستند ابراهیم را با این نقشه نابود کنند; ولی ما آنها را زیانکارترین مردم قرار دادیم! (70)

و او و لوط را به سرزمین (شام) -که آن را برای همه جهانیان پربرکت ساختیم- نجات دادیم! (71)

و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی بخشیدیم; و همه آنان را مردانی صالح قرار دادیم! (72)

و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‏کردند; و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم; و تنها ما را عبادت می‏کردند. (73)

و لوط را (به یاد آور) که به او حکومت و علم دادیم; و از شهری که اعمال زشت و کثیف انجام می‏دادند، رهایی بخشیدیم; چرا که آنها مردم بد و فاسقی بودند! (74)

و او را در رحمت خود داخل کردیم; و او از صالحان بود. (75)

و نوح را (به یاد آور) هنگامی که پیش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعای او را مستجاب کردیم; و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم; (76)

و او را در برابر جمعیتی که آیات ما را تکذیب کرده بودند یاری دادیم; چرا که قوم بدی بودند; از این رو همه آنها را غرق کردیم! (77)

و داوود و سلیمان را (به خاطر بیاور) هنگامی که درباره کشتزاری که گوسفندان بی شبان قوم، شبانگاه در آن چریده (و آن را تباه کرده) بودند، داوری می‏کردند; و ما بر حکم آنان شاهد بودیم. (78)

ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان فهماندیم; و به هر یک از آنان (شایستگی) داوری، و علم فراوانی دادیم; و کوه‏ها و پرندگان را با داوود مسخر ساختیم، که (همراه او) تسبیح (خدا) می‏گفتند; و ما این کار را انجام دادیم! (79)

و ساختن زره را بخاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند; آیا شکرگزار (این نعمتهای خدا) هستید؟ (80)

و تندباد را مسخر سلیمان ساختیم، که بفرمان او بسوی سرزمینی که آن را پربرکت کرده بودیم جریان می‏یافت; و ما از همه چیز آگاه بوده‏ایم. (81)

و گروهی از شیاطین (را نیز مسخر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غواصی می‏کردند; و کارهایی غیر از این (نیز) برای او انجام می‏دادند; و ما آنها را (از سرکشی) حفظ می‏کردیم! (82)

و ایوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالی و مشکلات به من روی آورده; و تو مهربانترین مهربانانی!» (83)

ما دعای او را مستجاب کردیم; و ناراحتیهایی را که داشت برطرف ساختیم; و خاندانش را به او بازگرداندیم; و همانندشان را بر آنها افزودیم; تا رحمتی از سوی ما و تذکری برای عبادت‏کنندگان باشد. (84)

و اسماعیل و ادریس و ذاالکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودند. (85)

و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختیم; چرا که آنها از صالحان بودند. (86)

و ذاالنون ( یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت; و چنین می‏پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت; (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم! » (87)

ما دعای او را به اجابت رساندیم; و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم; و این گونه مؤمنان را نجات می‏دهیم! (88)

و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندی به من عطا کن); و تو بهترین وارثانی!» (89)

ما هم دعای او را پذیرفتیم، و یحیی را به او بخشیدیم; و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (بارداری) کردیم; چرا که آنان (خاندانی بودند که) همواره در کارهای خیر بسرعت اقدام می‏کردند; و در حال بیم و امید ما را می‏خواندند; و پیوسته برای ما (خاضع و) خاشع بودند. (90)

و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت; و ما از روح خود در او دمیدیم; و او و فرزندش ( مسیح) را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم! (91)

این (پیامبران بزرگ و پیروانشان) همه امت واحدی بودند (و پیرو یک هدف); و من پروردگار شما هستم; پس مرا پرستش کنید! (92)

(گروهی از پیروان ناآگاه آنها) کار خود را به تفرقه در میان خود کشاندند; (ولی سرانجام) همگی بسوی ما بازمی‏گردند! (93)

و هر کس چیزی از اعمال شایسته بجا آورد، در حالی که ایمان داشته باشد، کوشش او ناسپاسی نخواهد شد; و ما تمام اعمال او را (برای پاداش) می‏نویسیم. (94)

و حرام است بر شهرها و آبادیهایی که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند;) آنها هرگز باز نخواهند گشت! (95)

تا آن زمان که «یاجوج‏» و «ماجوج‏» گشوده شوند; و آنها از هر محل مرتفعی بسرعت عبور می‏کنند. (96)

و وعده حق ( قیامت) نزدیک می‏شود; در آن هنگام چشمهای کافران از وحشت از حرکت بازمی‏ماند; (می‏گویند:) ای وای بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم; بلکه ما ستمکار بودیم! (97)

شما و آنچه غیر خدا می‏پرستید، هیزم جهنم خواهید بود; و همگی در آن وارد می‏شوید. (98)

اگر اینها خدایانی بودند، هرگز وارد آن نمی‏شدند! در حالی که همگی در آن جاودانه خواهند بود. (99)

برای آنان در آن ( دوزخ) ناله‏های دردناکی است و چیزی نمی‏شنوند. (100)

(اما) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده ( مؤمنان صالح) از آن دور نگاهداشته می‏شوند. (101)

آنها صدای آتش دوزخ را نمی‏شوند; و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعم هستند. (102)

وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمی‏کند; و فرشتگان به استقبالشان می‏آیند، (و می‏گویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده می‏شد! (103)

در آن روز که آسمان را چون طوماری در هم می‏پیچیم، (سپس) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را بازمی‏گردانیم; این وعده‏ای است بر ما، و قطعا آن را انجام خواهیم داد. (104)

در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‏ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد! س‏ذللّه (105)

در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیت عبادت‏کنندگان! (106)

ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم. (107)

بگو: «تنها چیزی که به من وحی می‏شود این است که معبود شما خدای یگانه است; آیا (با این حال) تسلیم (حق) می‏شوید؟ (و بتها را کنار می‏گذارید؟)» (108)

اگر باز (روی گردان شوند، بگو: «من به همه شما یکسان اعلام خطر می‏کنم; و نمی‏دانم آیا وعده (عذاب خدا) که به شما داده می‏شود نزدیک است یا دور! (109)

او سخنان آشکار را می‏داند، و آنچه را کتمان می‏کنید (نیز) می‏داند (و چیزی بر او پوشیده نیست)! (110)

و من نمی‏دانم شاید این آزمایشی برای شماست; و مایه بهره‏گیری تا مدتی (معین)! (111)

(و پیامبر) گفت: «پروردگارا! بحق داوری فرما (و این طغیانگران را کیفر ده)! و پروردگار ما (خداوند) رحمان است که در برابر نسبتهای ناروای شما، از او استمداد می‏طلبم!»(112)