ترجمه ی ساده ی کامل قرآن کریم

مترجم آقای ناصر مکارم شیرازی

ترجمه ی ساده ی کامل قرآن کریم

مترجم آقای ناصر مکارم شیرازی

سورة الحجر

 

سورة الحجر

 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الر، این آیات کتاب، و قرآن مبین است. (1)

کافران (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو می‏کنند که ای کاش مسلمان بودند! (2)

بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد; ولی بزودی خواهند فهمید! (3)

ما اهل هیچ شهر و دیاری را هلاک نکردیم مگر اینکه اجل معین (و زمان تغییر ناپذیری) داشتند! (4)

هیچ گروهی از اجل خود پیشی نمی‏گیرد; و از آن عقب نخواهد افتاد! (5)

و گفتند: «ای کسی که «ذکر» ( قرآن) بر او نازل شده، مسلما تو دیوانه‏ای! (6)

اگر راست می‏گویی، چرا فرشتگان را نزد ما نمی‏زوری؟!» (7)

(اما اینها باید بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمی‏کنیم،;و هرگاه نازل شوند، دیگر به اینها مهلت داده نمی‏شود (;و در صورت انکار، به عذاب الهی نابود می‏گردند)! (8)

ما قرآن را نازل کردیم; و ما بطور قطع نگهدار آنیم! (9)

ما پیش از تو (نیز) پیامبرانی در میان امتهای نخستین فرستادیم. (10)

هیچ پیامبری به سراغ آنها نمی‏آمد مگر اینکه او را مسخره می‏کردند. (11)

ما اینچنین (و از هر طریق ممکن) قرآن را به درون دلهای مجرمان راه می‏دهیم! (12)

(اما با این حال،) آنها به آن ایمان نمی‏آورند; روش اقوام پیشین نیز چنین بود! (13)

و اگر دری از آسمان به روی آنان بگشاییم، و آنها پیوسته در آن بالا روند... (14)

باز می‏گویند: «ما را چشم‏بندی کرده‏اند; بلکه ما (سر تا پا) سحر شده‏ایم!» (15)

ما در آسمان برجهایی قرار دادیم; و آن را برای بینندگان آراستیم. (16)

و آن را از هر شیطان رانده شده‏ای حفظ کردیم; (17)

مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرا دهد) که «شهاب مبین‏» او را تعقیب می‏کند (و می‏راند) (18)

و زمین را گستردیم; و در آن کوه‏های ثابتی افکندیم; و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم; (19)

و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم; همچنین برای کسانی که شما نمی‏توانید به آنها روزی دهید! (20)

و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست; ولی ما جز به اندازه معین آن را نازل نمی‏کنیم! (21)

ما بادها را برای بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم; و از آسمان آبی نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم; در حالی که شما توانایی حفظ و نگهداری آن را نداشتید! (22)

« ماییم که زنده می‏کنیم و می‏میرانیم; و ماییم وارث (همه جهان)! (23)

ما، هم پیشینیان شما را دانستیم; و هم متاخران را! (24)

پروردگار تو، قطعا آنها را (در قیامت) جمع و محشور می‏کند; چرا که او حکیم و داناست! (25)

ما انسان را از گل خشکیده‏ای (همچون سفال) که از گل بد بوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم! (26)

و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم! (27)

و (به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گل خشکیده‏ای که از گل بدبویی گرفته شده، می‏آفرینم. (28)

هنگامی که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی برای او سجده کنید!» (29)

همه فرشتگان، بی استثنا، سجده کردند... (30)

جز ابلیس، که ابا کرد از اینکه با سجده‏کنندگان باشد. (31)

(خداوند) فرمود: «ای ابلیس! چرا با سجده‏کنندگان نیستی؟!» (32)

گفت: «من هرگز برای بشری که او را از گل خشکیده‏ای که از گل بدبویی گرفته شده است آفریده‏ای، سجده نخواهم کرد!» (33)

فرمود: «از صف آنها ( فرشتگان) بیرون رو، که رانده‏شده‏ای (از درگاه ما!).

و لعنت (و دوری از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود!» (35)

گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)» (36)

فرمود: «تو از مهلت یافتگانی! (37)

(اما نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا روز وقت معینی.» (38)

گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادی را) در زمین در نظر آنها زینت می‏دهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت، (39)

مگر بندگان مخلصت را.» (40)

فرمود: «این راه مستقیمی است که بر عهده من است (و سنت همیشگیم)... (41)

که بر بندگانم تسلط نخواهی یافت; مگر گمراهانی که از تو پیروی می‏کنند; (42)

و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست! (43)

هفت در دارد; و برای هر دری، گروه معینی از آنها تقسیم شده‏اند! (44)

به یقین، پرهیزگاران در باغها(ی سرسبز بهشت) و در کنار چشمه‏ها هستند. (45)

(فرشتگان به آنها می‏گویند:) داخل این باغها شوید با سلامت و امنیت! (46)

هر گونه غل ( حسد و کینه و دشمنی) را از سینه آنها برمی‏کنیم (و روحشان را پاک می‏سازیم); در حالی که همه برابرند، و بر تختها روبه‏روی یکدیگر قرار دارند. (47)

هیچ خستگی و تعبی در آنجا به آنها نمی‏رسد، و هیچ گاه از آن اخراج نمی‏گردند! (48)

بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم! (49)

و (اینکه) عذاب و کیفر من، همان عذاب دردناک است! (50)

و به آنها از مهمانهای ابراهیم خبر ده! (51)

هنگامی که بر او وارد شدند و سلام کردند; (ابراهیم) گفت: «ما از شما بیمناکیم!» (52)

گفتند: «نترس، ما تو را به پسری دانا بشارت می‏دهیم!» (53)

گفت: «آیا به من (چنین) بشارت می‏دهید با اینکه پیر شده‏ام؟! به چه چیز بشارت می‏دهید؟! س‏ذللّه (54)

گفتند: «تو را به حق بشارت دادیم; از مایوسان مباش!» (55)

گفت: «جز گمراهان، چه کسی از رحمت پروردگارش مایوس می‏شود؟!» (56)

(سپس) گفت: «ماموریت شما چیست ای فرستادگان خدا؟» (57)

گفتند: «ما به سوی قومی گنهکار ماموریت یافته‏ایم (تا آنها را هلاک کنیم)! (58)

مگر خاندان لوط، که همگی آنها را نجات خواهیم داد... (59)

بجز همسرش، که مقدر داشتیم از بازماندگان (در شهر، و هلاک‏شوندگان) باشد!» (60)

هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند... (61)

(لوط) گفت: «شما گروه ناشناسی هستید!» (62)

گفتند: «ما همان چیزی را برای تو آورده‏ایم که آنها ( کافران) در آن تردید داشتند (آری،) ما مامور عذابیم)! (63)

ما واقعیت مسلمی را برای تو آورده‏ایم; و راست می‏گوییم! (64)

پس، خانواده‏ات را در اواخر شب با خود بردار، و از اینجا ببر; و خودت به دنبال آنها حرکت کن; و کسی از شما به پشت سر خویش ننگرد; مامور هستید بروید!» (65)

و ما به لوط این موضوع را وحی فرستادیم که صبحگاهان، همه آنها ریشه‏کن خواهند شد. (66)

(از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند. (67)

(لوط) گفت: «اینها میهمانان منند; آبروی مرا نریزید! (68)

و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!» (69)

گفتند: «مگر ما تو را از جهانیان نهی نکردیم (و نگفتیم کسی را به میهمانی نپذیر؟!» (70)

گفت: «دختران من حاضرند، اگر می‏خواهید کار صحیحی انجام دهید (با آنها ازدواج کنید، و از گناه و آلودگی بپرهیزید!)» (71)

به جان تو سوگند، اینها در مستی خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده‏اند)! (72)

سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صیحه (مرگبار -بصورت صاعقه یا زمین‏لرزه-) آنها را فراگرفت! (73)

سپس (شهر و آبادی آنها را زیر و رو کردیم;) بالای آن را پایین قرار دادیم; و بارانی از سنگ بر آنها فرو ریختیم! (74)

در این (سرگذشت عبرت‏انگیز)، نشانه‏هایی است برای هوشیاران! (75)

و ویرانه‏های سرزمین آنها، بر سر راه (کاروانها)، همواره ثابت و برقرار است; (76)

در این، نشانه‏ای است برای مؤمنان! (77)

«اصحاب الایکه‏» ( صاحبان سرزمینهای پردرخت قوم شعیب) مسلما قوم ستمگری بودند! (78)

ما از آنها انتقام گرفتیم; و (شهرهای ویران شده) این دو ( قوم لوط و اصحاب الایکه) بر سر راه (شما در سفرهای شام)، آشکار است! (79)

و «اصحاب حجر» ( قوم ثمود) پیامبران را تکذیب کردند! (80)

ما آیات خود را به آنان دادیم; ولی آنها از آن روی گرداندند! (81)

آنها خانه‏های امن در دل کوه‏ها می‏تراشیدند. (82)

اما سرانجام صیحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت; (83)

و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهی نجات نداد! (84)

ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم; و ساعت موعود ( قیامت) قطعا فرا خواهد رسید (و جزای هر کس به او می‏رسد)! پس، از آنها به طرز شایسته‏ای صرف‏نظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)! (85)

به یقین، پروردگار تو، آفریننده آگاه است! (86)

ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم! (87)

(بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهای (مادی)، که به گروه‏هایی از آنها ( کفار) دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر! (88)

و بگو: «من انذارکننده آشکارم!» (89)

(ما بر آنها عذابی می‏فرستیم) همان گونه که بر تجزیه‏گران (آیات الهی) فرستادیم! (90)

همانها که قرآن را تقسیم کردند (;آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)! (91)

به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سؤال خواهیم کرد... (92)

از آنچه عمل می‏کردند! (93)

آنچه را ماموریت داری، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روی گردان (و به آنها اعتنا نکن)! (94)

ما شر استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد; (95)

همانها که معبود دیگری با خدا قرار دادند; اما بزودی می‏فهمند! (96)

ما می‏دانیم‏سینه‏ات از آنچه آنها می‏گویند تنگ می‏شود (و تو را سخت ناراحت می‏کنند). (97)

(برای دفع ناراحتی آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجده‏کنندگان باش! (98)

و پروردگارت را عبادت کن تا یقین ( مرگ) تو فرا رسد! (99)