ترجمه ی ساده ی کامل قرآن کریم

مترجم آقای ناصر مکارم شیرازی

ترجمه ی ساده ی کامل قرآن کریم

مترجم آقای ناصر مکارم شیرازی

سورة هود

 

سورة هود

 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الر، این کتابی است که آیاتش استحکام یافته; سپس تشریح شده و از نزد خداوند حکیم و آگاه (نازل گردیده) است! (1)

(دعوت من این است) که: جز «الله‏» را نپرستید! من از سوی او برای شما بیم دهنده و بشارت دهنده‏ام! (2)

و اینکه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید; سپس بسوی او بازگردید; تا شما را تا مدت معینی، (از مواهب زندگی این جهان،) به خوبی بهره‏مند سازد; و به هر صاحب فضیلتی، به مقدار فضیلتش ببخشد! و اگر (از این فرمان) روی گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگی بیمناکم! (3)

(بدانید) بازگشت شما بسوی «الله‏» است، و او بر هر چیز تواناست! (4)

آگاه باشید، آنها (سرها را به هم نزدیک ساخته، و) سینه‏هاشان را در کنار هم قرارمی‏دهند، تا خود (و سخنان خویش) را از او ( پیامبر) پنهان دارند! آگاه باشید، آنگاه که آنها لباسهایشان را به خود می‏پیچند و خویش را در آن پنهان می‏کنند، (خداوند) می‏داند آنچه را پنهان می‏کنند و آنچه را آشکار می‏سازند; چرا که او، از اسرار درون سینه‏ها، آگاه است! (5)

هیچ جنبنده‏ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می‏داند; همه اینها در کتاب آشکاری ثبت است! ( در لوح محفوظ ، در کتاب علم خدا) (6)

او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید; و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت; (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگویی: «شما بعد از مرگ، برانگیخته می‏شوید! «، مسلما» کافران می‏گویند: «این سحری آشکار است!» (7)

و اگر مجازات را تا زمان محدودی از آنها به تاخیر اندازیم، (از روی استهزا می‏گویند: «چه چیز مانع آن شده است؟!» آگاه باشید، آن روز که (عذاب) به سراغشان آید، از آنها بازگردانده نخواهد شد; (و هیچ قدرتی مانع آن نخواهد بود;) و آنچه را مسخره می‏کردند، دامانشان را می‏گیرد! (8)

و اگر از جانب خویش، نعمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود! (9)

و اگر بعد از شدت و رنجی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، می‏گوید: «مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی می‏شود... (10)

مگر آنها که (در سایه ایمان راستین،) صبر و استقامت ورزیدند و کارهای شایسته انجام دادند; که برای آنها، آمرزش و اجر بزرگی است! (11)

شاید (ابلاغ) بعض آیاتی را که به تو وحی می‏شود، (بخاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنی (و به تاخیر اندازی); و سینه‏ات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود که می‏گویند: «چرا گنجی بر او نازل نشده؟! و یا چرا فرشته‏ای همراه او نیامده است؟!» (ابلاغ کن، و نگران و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بیم دهنده‏ای; و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چیز است (;و به حساب آنان می‏رسد)! (12)

آنها می‏گویند: «او به دروغ این (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگی است)!» بگو: «اگر راست می‏گویید، شما هم ده سوره ساختگی همانند این قرآن بیاورید; و تمام کسانی را که می‏توانید -غیر از خدا- (برای این کار) دعوت کنید!» (13)

و اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند، بدانید (قرآن) تنها با علم الهی نازل شده; و هیچ معبودی جز او نیست! آیا با این حال، تسلیم می‏شوید؟ (14)

کسانی که زندگی دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه) اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها می‏دهیم; و چیزی کم و کاست از آنها نخواهد شد! (15)

(ولی) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمی) نخواهند داشت; و آنچه را در دنیا (برای غیر خدا) انجام دادند، بر باد می‏رود; و آنچه را عمل می‏کردند، باطل و بی‏اثر می‏شود! (16)

آیا آن کس که دلیل آشکاری از پروردگار خویش دارد، و بدنبال آن، شاهدی از سوی او می‏باشد، و پیش از آن، کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود (گواهی بر آن می‏دهد، همچون کسی است که چنین نباشد)؟! آنها ( حق‏طلبان و حقیقت‏جویان) به او (که دارای این ویژگیهاست،) ایمان می‏آورند! و هر کس از گروه‏های مختلف به او کافر شود، آتش وعده‏گاه اوست! پس، تردیدی در آن نداشته باش که آن حق است از پروردگارت! ولی بیشتر مردم ایمان نمی‏آورند! (17)

چه کسی ستمکارتر است از کسانی که بر خدا افترا می‏بندند؟! آنان (روز رستاخیز) بر پروردگارشان عرضه می‏شوند، در حالی که شاهدان ( پیامبران و فرشتگان) می‏گویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند! ای لعنت خدا بر ظالمان باد!» (18)

همانها که (مردم را) از راه خدا بازمی‏دارند; و راه حق را کج و معوج نشان می‏دهند; و به سرای آخرت کافرند! (19)

آنها هیچ گاه توانایی فرار در زمین را ندارند; و جز خدا، پشتیبانهایی نمی‏یابند! عذاب خدا برای آنها مضاعف خواهد بود; (چرا که هم خودشان گمراه بودند، و هم دیگران را گمراه ساختند; ) آنها هرگز توانایی شنیدن (حق را) نداشتند; و (حقیقت را) نمی‏دیدند! (20)

آنان کسانی هستند که سرمایه وجود خود را از دست داده‏اند; و تمام معبودهای دروغین از نظرشان گم شدند... (21)

(به ناچار) آنها در سرای آخرت، قطعا از همه زیانکارترند! (22)

کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و در برابر پروردگارشان خضوع و خشوع کردند، آنها اهل بهشتند; و جاودانه در آن خواهند ماند! (23)

حال این دو گروه ( مؤمنان و منکران)، حال «نابینا و کر» و «بینا و شنوا» است; آیا این دو، همانند یکدیگرند؟! آیا پند نمی‏گیرند؟! (24)

ما نوح را بسوی قومش فرستادیم (;نخستین بار به آنها گفت): «من برای شما بیم‏دهنده‏ای آشکارم! (25)

جز «الله‏» ( خدای یگانه یکتا) را نپرستید; زیرا بر شما از عذاب روز دردناکی می‏ترسم! (26)

اشراف کافر قومش (در پاسخ او) گفتند: «ما تو را جز بشری همچون خودمان نمی‏بینیم! و کسانی را که از تو پیروی کرده‏اند، جز گروهی اراذل ساده‏لوح، مشاهده نمی‏کنیم; و برای شما فضیلتی نسبت به خود نمی‏بینیم; بلکه شما را دروغگو تصور می‏کنیم!» (27)

(نوح) گفت: «اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم، و از نزد خودش رحمتی به من داده باشد -و بر شما مخفی مانده- (آیا باز هم رسالت مرا انکار می‏کنید)؟! آیا ما می‏توانیم شما را به پذیرش این دلیل روشن مجبور سازیم، با اینکه شما کراهت دارید؟! (28)

ای قوم! من به خاطر این دعوت، اجر و پاداشی از شما نمی‏طلبم; اجر من، تنها بر خداست! و من، آنها را که ایمان آورده‏اند، (بخاطر شما) از خود طرد نمی‏کنم; چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد; (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت، خصم من خواهند بود;) ولی شما را قوم جاهلی می‏بینم! (29)

ای قوم! چه کسی مرا در برابر (مجازات) خدا یاری می‏دهد اگر آنان را طرد کنم؟! آیا اندیشه نمی‏کنید؟! (30)

من هرگز به شما نمی‏گویم خزائن الهی نزد من است! و غیب هم نمی‏دانم! و نمی‏گویم من فرشته‏ام! و (نیز) نمی‏گویم کسانی که در نظر شما خوار می‏آیند، خداوند خیری به آنها نخواهد داد; خدا از دل آنان آگاهتر است! (با این حال، اگر آنها را برانم،) در این صورت از ستمکاران خواهم بود!» (31)

(نوح) گفت: «اگر خدا اراده کند، خواهد آورد; و شما قدرت فرار (از آن را) نخواهید داشت! (32)

گفتند: «ای نوح! با ما جر و بحث کردی، و زیاد هم جر و بحث کردی! (بس است!) اکنون اگر راستی می‏گویی، آنچه را (از عذاب الهی) به ما وعده می‏دهی بیاور!» (33)

(اما چه سود که) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودی به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست; و بسوی او بازگشت داده می‏شوید.» (34)

(مشرکان) می‏گویند: «او ( محمد (ص)) این سخنان را بدروغ به خدا نسبت داده است! « بگو: س‏خ‏للّهاگر من اینها را از پیش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم، گناهش بر عهده من است; ولی من از گناهان شما بیزارم!» (35)

به نوح وحی شد که: «جز آنها که (تاکنون) ایمان آورده‏اند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد! پس، از کارهایی که می‏کردند، غمگین مباش! (36)

و (اکنون) در حضور ما و طبق وحی ما، کشتی بساز! و درباره آنها که ستم کردند شفاعت مکن، که (همه) آنها غرق شدنی هستند!» (37)

او مشغول ساختن کشتی بود، و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او می‏گذشتند، او را مسخره می‏کردند; (ولی نوح) گفت: «اگر ما را مسخره می‏کنید، ما نیز شما را همین‏گونه مسخره خواهیم کرد! (38)

بزودی خواهید دانست چه کسی عذاب خوارکننده به سراغش خواهد آمد، و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد!» (39)

(این وضع همچنان ادامه یافت) تا آن زمان که فرمان ما فرا رسید، و تنور جوشیدن گرفت; (به نوح) گفتیم: «از هر جفتی از حیوانات (از نر و ماده) یک زوج در آن (کشتی) حمل کن! همچنین خاندانت را (بر آن سوار کن) -مگر آنها که قبلا وعده هلاک آنان داده شده ( همسر و یکی از فرزندانت)- و همچنین مؤمنان را!» اما جز عده کمی همراه او ایمان نیاوردند! (40)

او گفت: «به نام خدا بر آن سوار شوید! و هنگام حرکت و توقف کشتی، یاد او کنید، که پروردگارم آمرزنده و مهربان است!» (41)

و آن کشتی، آنها را از میان امواجی همچون کوه‏ها حرکت میداد; (در این هنگام،) نوح فرزندش را که در گوشه‏ای بود صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش!» (42)

گفت: «بزودی به کوهی پناه میبرم تا مرا از آب حفظ کند!» (نوح) گفت: «امروز هیچ نگهداری در برابر فرمان خدا نیسست; مگر آن کس را که او رحم کند!» در این هنگام، موج در میان آن دو حایل شد; و او در زمره غرق‏شدگان قرار گرفت! (43)

و گفته شد: «ای زمین، آبت را فرو بر! و ای آسمان، خودداری کن! و آب فرو نشست و کار پایان یافت و (کشتی) بر (دامنه کوه) جودی، پهلو گرفت; و (در این هنگام،) گفته شد:» دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)» (44)

نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است; و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است; و تو از همه حکم‏کنندگان برتری!» (45)

فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است ( فرد ناشایسته‏ای است)! پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز می‏دهم تا از جاهلان نباشی!!» (46)

عرض کرد: «پروردگارا! من به تو پناه می‏برم که از تو چیزی بخواهم که از آن آگاهی ندارم! و اگر مرا نبخشی، و بر من رحم نکنی، از زیانکاران خواهم بود!» (47)

(به نوح) گفته شد: «ای نوح! با سلامت و برکاتی از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهایی که با تواند، فرود آی! و امتهای نیز هستند که ما آنها را از نعمتها بهره‏مند خواهیم ساخت، سپس عذاب دردناکی از سوی ما به آنها می‏رسد (،چرا که این نعمتها را کفران می‏کنند!)» (48)

اینها از خبرهای غیب است که به تو (ای پیامبر) وحی می‏کنیم; نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمی‏دانستید! بنابر این، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است! (49)

(ما) به سوی (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم; (به آنها) گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! شما فقط تهمت می‏زنید (و بتها را شریک او می‏خوانید)! (50)

ای قوم من! من از شما برای این (رسالت)، پاداشی نمی‏طلبم; پاداش من، تنها بر کسی است که مرا آفریده است; آیا نمی‏فهمید؟! (51)

و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد; و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روی (از حق) بر نتابید! س‏ذللّه (52)

گفتند: «ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاورده‏ای! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهیم کرد! و ما (اصلا) به تو ایمان نمی‏آوریم! (53)

ما (درباره تو) فقط می‏گوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده)اند! س‏ذللّه (هود) گفت: «من خدا را به شهادت می‏طلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرارمی‏دهید... (54)

از آنچه غیر او (می‏پرستید)! حال که چنین است، همگی برای من نقشه بکشید; و مرا مهلت ندهید! (اما بدانید کاری از دست شما ساخته نیست!) (55)

من، بر «الله‏» که پروردگار من و شماست، توکل کرده‏ام! هیچ جنبنده‏ای نیست مگر اینکه او بر آن تسلط دارد; (اما سلطه‏ای با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است! (56)

پس اگر روی برگردانید، من رسالتی را که مامور بودم به شما رساندم; و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می‏کند; و شما کمترین ضرری به او نمی‏رسایند; پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است!» (57)

و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، «هود» و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم; و آنها را از عذاب شدید، رهایی بخشیدیم! (58)

و این قوم «عاد» بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند; و پیامبران او را معصیت نمودند; و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پیروی کردند! (59)

آنان، در این دنیا و روز قیامت، لعنت (و نام ننگینی) بدنبال دارند! بدانید «عاد»نسبت به پروردگارشان کفر ورزیدند! دور باد «عاد» -قوم هود- (از رحمت خدا، و خیر و سعادت)! (60)

و بسوی قوم «ثمود»، برادرشان «صالح‏» را (فرستادیم); گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید، که پروردگارم (به بندگان خود) نزدیک، و اجابت‏کننده (خواسته‏های آنها) است!» (61)

گفتند: «ای صالح! تو پیش از این، مایه امید ما بودی! آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان می‏پرستیدند، نهی می‏کنی؟! در حالی که ما، در مورد آنچه به سوی آن دعوتمان می‏کنی، در شک و تردید هستیم!» (62)

گفت: «ای قوم! اگر من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رحمتی از جانب خود به من داده باشد (،می‏توانم از ابلاغ رسالت او سرپیچی کنم)؟! اگر من نافرمانی او کنم، چه کسی می‏تواند مرا در برابر وی یاری دهد؟! پس، (سخنان) شما، جز اطمینان به زیانکار بودنتان، چیزی بر من نمی‏افزاید! (63)

ای قوم من! این «ناقه‏» خداوند است، که برای شما نشانه‏ای است; بگذارید در زمین خدا به چرا مشغول شود; هیچ گونه آزاری به آن نرسانید، که بزودی عذاب خدا شما را خواهد گرفت!» (64)

(اما) آنها آن (ناقه) را از پای در آوردند! و (صالح به آنها) گفت: «(مهلت شما تمام شد!) سه روز در خانه‏هایتان بهره‏مند گردید; (و بعد از آن، عذاب الهی فرا خواهد رسید;) این وعده‏ای است که دروغ نخواهد بود!» (65)

و هنگامی که فرمان (مجازات) ما فرا رسید، صالح و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود (از آن عذاب) و از رسوایی آن روز، رهایی بخشیدیم; چرا که پروردگارت قوی و شکست ناپذیر است! (66)

و کسانی را که ستم کرده بودند، صیحه (آسمانی) فروگرفت; و در خانه‏هایشان به روی افتادند و مردند... (67)

آنچنان که گویی هرگز ساکن آن دیار نبودند! بدانید قوم ثمود، پروردگارشان را انکار کردند! دور باد قوم ثمود (از رحمت پروردگار)! (68)

فرستادگان ما ( فرشتگان) برای ابراهیم بشارت آوردند; گفتند: «سلام!» (او نیز) گفت: «سلام! س‏ذللّه و طولی نکشید که گوساله بریانی (برای آنها) آورد. (69)

(اما) هنگامی که دید دست آنها به آن نمی‏رسد (و از آن نمی‏خورند، کار) آنها را زشت شمرد; و در دل احساس ترس نمود. به او گفتند: «نترس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شده‏ایم!» (70)

و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید; پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم. (71)

گفت: «ای وای بر من! آیا من فرزند می‏آورم در حالی که پیرزنم، و این شوهرم پیرمردی است؟! این راستی چیز عجیبی است!» (72)

گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است; چرا که او ستوده و والا است!» (73)

هنگامی که ترس ابراهیم فرو نشست، و بشارت به او رسید، درباره قوم لوط با ما مجادله می‏کرد... (74)

چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت‏کننده (بسوی خدا) بود! (75)

ای ابراهیم! از این (درخواست) صرف‏نظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسیده; و بطور قطع عذاب (الهی) به سراغ آنها می‏آید; و برگشت ندارد! (76)

و هنگامی که رسولان ما ( فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد; و قلبش پریشان گشت; و گفت: «امروز روز سختی است!» (زیرا آنها را نشناخت; و ترسید قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.) (77)

قوم او (بقصد مزاحمت میهمانان) بسرعت به سراغ او آمدند -و قبلا کارهای بد انجام می‏دادند- گفت: «ای قوم من! اینها دختران منند; برای شما پاکیزه‏ترند! (با آنها ازدواج کنید; و از زشتکاری چشم بپوشید!) از خدا بترسید; و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید! آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!» (78)

گفتند: «تو که می‏دانی ما تمایلی به دختران تو نداریم; و خوب می‏دانی ما چه می‏خواهیم!» (79)

گفت: «(افسوس!) ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم; یا تکیه‏گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود! (آنگاه می‏دانستم با شما زشت‏سیرتان ددمنش چه کنم!)» (80)

(فرشتگان عذاب) گفتند: «ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم! آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانواده‏ات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند; مگر همسرت، که او هم به همان بلایی که آنها گرفتار می‏شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است; آیا صبح نزدیک نیست؟!» (81)

و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم; و بارانی از سنگ ( گلهای متحجر) متراکم بر روی هم، بر آنها نازل نمودیم... (82)

(سنگهایی که) نزد پروردگارت نشاندار بود; و آن، (از سایر) ستمگران دور نیست! (83)

و بسوی «مدین‏» برادرشان شعیب را (فرستادیم); گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که جز او، معبود دیگری برای شما نیست! پیمانه و وزن را کم نکنید (و دست به کم‏فروشی نزنید)! من (هم اکنون) شما را در نعمت می‏بینم; (ولی) از عذاب روز فراگیر، بر شما بیمناکم! (84)

و ای قوم من! پیمانه و وزن را با عدالت، تمام دهید! و بر اشیاء (و اجناس) مردم، عیب نگذارید; و از حق آنان نکاهید! و در زمین به فساد نکوشید! (85)

آنچه خداوند برای شما باقی گذارده (از سرمایه‏های حلال)، برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید! و من، پاسدار شما (و مامور بر اجبارتان به ایمان) نیستم! (86)

گفتند: «ای شعیب! آیا نمازت به تو دستور می‏دهد که آنچه را پدرانمان می‏پرستیدند، ترک کنیم; یا آنچه را می‏خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیده‏ای هستی! س‏ذللّه (87)

گفت: «ای قوم! به من بگویید، هرگاه من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبی به من داده باشد، (آیا می‏توانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمی‏خواهم چیزی که شما را از آن باز می‏دارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح -تا آنجا که توانایی دارم- نمی‏خواهم! و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکل کردم; و به سوی او بازمی‏گردم! (88)

و ای قوم من! دشمنی و مخالفت با من، سبب نشود که شما به همان سرنوشتی که قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شوید! و قوم لوط از شما چندان دور نیست! (89)

از پروردگار خود، آمرزش بطلبید; و به سوی او بازگردید; که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه‏کار) است!» (90)

گفتند: «ای شعیب! بسیاری از آنچه را می‏گویی، ما نمی‏فهمیم! و ما تو را در میان خود، ضعیف می‏یابیم; و اگر (بخاطر) قبیله کوچکت نبود، تو را سنگسار می‏کردیم; و تو در برابر ما قدرتی نداری!» (91)

گفت: «ای قوم! آیا قبیله کوچک من، نزد شما عزیزتر از خداوند است؟! در حالی که (فرمان) او را پشت سر انداخته‏اید! پروردگارم به آنچه انجام می‏دهید، احاطه دارد (و آگاه است)! (92)

ای قوم! هر کاری از دستتان ساخته است، انجام دهید، من هم کار خود را خواهم کرد; و بزودی خواهید دانست چه کسی عذاب خوارکننده به سراغش می‏آید، و چه کسی دروغگوست! شما انتظار بکشید، من هم در انتظارم!» (93)

و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، شعیب و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم; و آنها را که ستم کردند، صیحه (آسمانی) فرو گرفت; و در دیار خود، به رو افتادند (و مردند)... (94)

آنچنان که گویی هرگز از ساکنان آن (دیار) نبودند! دور باد مدین (و اهل آن) از رحمت خدا، همان گونه که قوم ثمود دور شدند! (95)

ما، موسی را با آیات خود و دلیل آشکاری فرستادیم... (96)

بسوی فرعون و اطرافیانش; اما آنها از فرمان فرعون پیروی کردند; در حالی که فرمان فرعون، مایه رشد و نجات نبود! (97)

روز قیامت، او در پیشاپیش قومش خواهد بود; و (به جای چشمه‏های زلال بهشت) آنها را وارد آتش می‏کند! و چه بد آبشخوری است (آتش)، که بر آن وارد می‏شوند! (98)

آنان در این جهان و روز قیامت، لعنتی بدنبال دارند; و چه بد عطایی است (لعن و دوری از رحمت خدا)، که نصیب آنان می‏شود! (99)

این از اخبار شهرها و آبادیهاست که ما برای تو بازگو می‏کنیم; که بعضی (هنوز) برپا هستند، و بعضی درو شده‏اند (و از میان رفته‏اند)! (100)

ما به آنها ستم نکردیم; بلکه آنها خودشان بر خویشتن ستم روا داشتند! و هنگامی که فرمان مجازات الهی فرا رسید، معبودانی را که غیر از خدا می‏خواندند، آنها را یاری نکردند; و جز بر هلاکت آنان نیفزودند! (101)

و اینچنین است مجازات پروردگار تو، هنگامی که شهرها و آبادیهای ظالم را مجازات می‏کند! (آری،) مجازات او، دردناک و شدید است! (102)

در این، نشانه‏ای است برای کسی که از عذاب آخرت می‏ترسد; همان روزی است که مردم در آن جمع می‏شوند، و روزی که همه آن را مشاهده می‏کنند. (103)

و ما آن (مجازات) را، جز تا زمان محدودی، تاخیر نمی‏اندازیم! (104)

آن روز که (قیامت و زمان مجازات) فرا رسد، هیچ کس جز به اجازه او سخن نمی‏گوید; گروهی بدبختند و گروهی خوشبخت! (105)

اما آنها که بدبخت شدند، در آتشند; و برای آنان در آنجا، «زفیر» و «شهیق‏» ( ناله‏های طولانی دم و بازدم) است... (106)

جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست; مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام می‏دهد! (107)

اما آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششی است قطع نشدنی! (108)

پس شک و تردیدی (در باطل بودن) معبودهایی که آنها می‏پرستند، به خود راه مده! آنها همان‏گونه این معبودها را پرستش می‏کنند که پدرانشان قبلا می‏پرستیدند، و ما نصیب آنان را بی‏کم و کاست خواهیم داد! (109)

ما به موسی کتاب آسمانی دادیم; سپس در آن اختلاف شد; و اگر فرمان قبلی خدا (در زمینه‏آزمایش و اتمام حجت بر آنها) نبود، در میان آنان داوری می‏شد! و آنها (هنوز) در شک‏اند، شکی آمیخته به بدگمانی! (110)

و پروردگارت اعمال هر یک را بی‏کم و کاست به آنها خواهد داد; او به آنچه عمل می‏کنند آگاه است! (111)

پس همان‏گونه که فرمان یافته‏ای، استقامت کن; و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمده‏اند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام می‏دهید می‏بیند! (112)

و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می‏شود آتش شما را فرا گیرد; و در آن حال، هیچ ولی و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت; و یاری نمی‏شوید! (113)

در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار; چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین می‏برند; این تذکری است برای کسانی که اهل تذکرند! (114)

و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد! (115)

چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتی نبودند که از فساد در زمین جلوگیری کنند؟! مگر اندکی از آنها، که نجاتشان دادیم! و آنان که ستم می‏کردند، از تنعم و کامجوئی پیروی کردند; و گناهکار بودند (و نابود شدند)! (116)

و چنین نبود که پروردگارت آبادیها را بظلم و ستم نابود کند در حالی که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند! (117)

و اگر پروردگارت می‏خواست، همه مردم را یک امت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار می‏داد; ولی آنها همواره مختلفند... (118)

مگر کسی را که پروردگارت رحم کند! و برای همین (پذیرش رحمت) آنها را آفرید! و فرمان پروردگارت قطعی شده که: جهنم را از همه (سرکشان و طاغیان) جن و انس پر خواهم کرد! (119)

ما از هر یک از سرگذشتهای انبیا برای تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم; و اراده‏ات قوی گردد. و در این (اخبار و سرگذشتها،) برای تو حق، و برای مؤمنان موعظه و تذکر آمده است. (120)

و به آنها که ایمان نمی‏آورند، بگو: «هر چه در قدرت دارید، انجام دهید! ما هم انجام می‏دهیم! (121)

و انتظار بکشید! ما هم منتظریم! (122)

و (آگاهی از) غیب (و اسرار نهان) آسمانها و زمین، تنها از آن خداست; و همه کارها به سوی او بازمی‏گردد! پس او را پرستش کن! و بر او توکل نما! و پروردگارت از کارهایی که می‏کنید، هرگز غافل نیست! (123)